در غبار عشق

( پنجاه و پنج سالگي و پنجاه و پنجمين کتابي که امسال مطالعه کرده ام )

امسال پنجاه و پنجمين سال زندگيم را پشت سر مي گذارم که حداقل 40 سال آن را با کتاب مانوس بوده و و در اين 40 سال ، سالي 40 تا 50 کتاب و روزي چهل تا پنجاه صفحه مطالعه داشته ام ، بخصوص امسال که بعلت محدوديتهاي کرونايي فرصت بيشتري براي مطالعه داشتم و از روز اول عيد مطالعه را با کتاب « گم شدن در انفرادي » اثر ريچل ايو شروع کرده و اين روزها که روزهاي آخر هشتمين ماه سال و همزمان با ايام هفته ي کتاب است در حال مطالعه صفحات آخر کتاب « انساني بسيار انساني » اثر نيچه بعنوان پنجاه و پنجمين کتابي که امسال مطالعه کرده ام مي باشم، از جمله کتابهايي که امسال توفيق مطالعه آنها را داشته ام ، شش جلد آخر کتاب دوازده جلدي « جاده جنگ » اثر استاد منصور انوري مي باشد ، همچنين دهها کتاب ادبي ، تاريخي ، فلسفي و بخصوص کتب دفاع مقدس و به اميد روزي که ملت ما ضرورت مطالعه را بيشتر از اين درک کرده و کتاب جزو کالاهاي اساسي و ضروري سبد خريد خانوار قرار گرفته و سرانه ي مطالعه حد اقل به حد قابل قبولي برسد .  

فتنه بر روي زمين است بيا

دل عشاق غمين است بيا

غم ما زحمت خويش و غم تو رنج بشر

حال اين نسل چنين است بيا

با که گويم ز غم دوري تو

با دل خويش که حزين است بيا

آهوي وحشي من در پي تو

گرگ فتنه به کمين است بيا

آدمي گم شده است در پي خود

لحظه هاي واپسين است بيا

گر نيايي به کدام سوي رويم

همه سو ظلمت و کين است بيا

آسمان تيره و تار است بيا

فتنه بر روي زمين است بيا

رهبرم منتظر مقدم تو

رهبر من که امين است بيا